ماه: اکتبر 2015
گالری تصاویر شگردهای عجیب و غریب قاچاقچیان بینالمللی برای جاسازی موادمخدر
منتشرشده در بهروزرسانی شده در
گاهی قاچاقچیان برای انتقال مواد مخدر دست به ابتکاراتی میزنند که ماموران پلیس نیز حیرت میکنند. برخی روانشناسان معتقدند اگر این خلاقیتها در راه درست و رشتهای مفید استفاده میشد، این افراد میتوانستند موفق باشند.

بازرسان گفتند این مواد مخدر در محمولهای که از ایران فرستاده شده و ظاهرا حامل خیارشور و سیرترشی بوده پیدا کردهاند. ارزش این مواد بر اساس نرخ رایج مواد مخدر قاچاق در خیابانها حدود ۵۰ میلیون یورو ارزیابی شده است.

این محموله مواد مخدر یکی از معروفترین کشفیات مواد مخدر در تاریخ آلمان است. این بزرگترین محموله هروئین است که در طول چند دهه گذشته در آلمان کشف و ضبط شده است. پلیس آلمان سال ۲۰۱۴ موفق شد ۳۳۰ کیلوگرم هروئین جاسازی شده را در محمولهای از مبدا ایران در آلمان کشف کند.

در سال ۲۰۱۴ یکی از کمسابقهترین کشفیات مواد مخدر در آلمان رخ داد. این کشف مواد مخدر تا مدتها سوژه رسانههای آلمانی بود. ۹ قالیچه ایرانی در قسمت بار فرودگاه لایپزیگ-هاله کشف شدهاند که ۴۵ کیلوگرم هروئین به طرزی ماهرانه در آنها جاسازی شده بودند. تکنیک جاسازی به گونهای بود که شکی بر نمیانگیخت و دیده نمیشد. پلیس آلمان اعلام کرد هروئین کشف شده بسیار باکیفیت و نرم است و میلیونها یورو قیمت دارد.

حساسیت ماموران فرودگاه لایپزیگ در کنترل جدیتر این محموله، به خاطر سنگینی غیرمعمول قالیچهها برانگیخته شد. در هر قالیچه ۵ کیلو پودر هروئین جاسازی شده بود و مواد مخدر در ریسمانهای نازکی قرار داشتند که در تار و پود کناره فرشها تنیده شده بودند. این قالیچهها در یک محموله بار هوایی از ایران قرار داشته و به مقصد گیرندگانی در لهستان، فرانسه، بلژیک و کنگو ارسال شده بودند.

این نارگیلها معمولی نیستند. داخل این دو نارگیل ۳ کیلوگرم هروئین جا سازی شده است. ماموران فرودگاه شهر میلان ایتالیا این نارگیلها را کشف و در این رابطه یک نفر را دستگیر کردهاند.

اکتبر سال ۲۰۱۵ ماموران گمرک ایالات متحده آمریکا در فرودگاه بینالمللی جان اف کندی در نیویورک به مردی که در چمدان خود بستههای گوشت منجمد حمل میکرد مشکوک شدند. پس از بازرسی چمدان این مرد مشخص شد وسط گوشتهای منجمد کوکائین جاسازی شده است.

این پیچها از ایران راهی کانادا بودند که توسط ماموران فرودگاه کشف شدند.

در این بسته شکلات ایرانی، به جای شکلات، تریاک جاسازی شده بود. این بسته قرار بود راهی طولانی را با هواپیما و در چند مرحله از ایران تا کانادا طی کند که با تیزهوشی ماموران گمرک شهر درسدن آلمان، قاچاقچیان موفق به عملی کردن نقشه شوم خود نشدند و ناکام ماندند.

مجموعه بستههای مواد غذایی که یک تبعه کشوپر پرو آنها با هواپیما به نیویورک منتقل کرده بود. داخل همه این مواد غذایی کوکائین جاسازی شده است.

اینجا مقر پلیس شهر ووپرتال آلمان است و بستههایی که روی میز قرار دارند، از بزرگترین کشفیات تریاک در تاریخ جمهوری فدرال آلمان است. در رابطه با این کشف پلیس آلمان، ۷ نفر که تابعیت ایران و برخیشان تابعیت ایتالیا را داشتند دستگیر شدند.

این کنسروها ظاهرا باید کنسرو آناناس باشند ولی داخل آنها کوکائین است. این محموله قرار بود از کلمبیا به اکوادور منتقل شود که با تیزهوشی ماموران پلیس قاچاقچیان موفق نشدند.

ماموران فرودگاه بینالمللی پایتخت بوئنوس آیرس پایتخت آرژانتین مجموعهای از این پیچها کشف کردند که مجموعا داخل آنها بیش از ۲۰ کیلوگرم کوکائین جاسازی شده بود. مردی اهل پرو قصد داشت این پیچها را از آرژانتین به آفریقای جنوبی منتقل کند که موفق نشد و دستگیر شد.

ماموران گمرک ایالات متحده آمریکا در فرودگاه بینالمللی میامی این بسته قهوه از مبدا گواتمالا که در آن هروئین جاسازی شده بود را کشف کردند.

ده تبعه مالزی قصد داشتند با جاسازی ماده مخدر شیشه در کفش، محموله خود را به نیوزلند برسانند که موفق نشدند و این محموله توسط ماموران پلیس کشف شد. ارزش تقریبی این محموله ۱۰ میلون دلار برآورد شده است.

این محموله مواد مخدر توسط سگ موادیاب پلیس در ایرلند کشف شد.

ماموران گمرک ایالات متحده آمریکا در فرودگاه بینالمللی لسآنجلس، بستههای شکلاتی که در آنها به طرز ماهرانهای ماده مخدر متآمفتامین (شیشه) جاسازی شده بود را در چمدان مردی که به آن مشکوک شده بودند کشف کردند.

این پلوپز ایرانی مسیری طولانی از تهران تا فرودگاه لسآنجلس را طی کرده بود. در این پلوپز به طرز ماهرانهای تریاک در بستههای دارچین جاسازی شده بود. این پلوپز توسط مردی به لسآنجلس منتقل شده بود که ماموران گمرک ایالات متحده آمریکا در فرودگاه پی میبرند در پلوپز مردی که آن را حمل میکرد و از ایران آمده بود مواد مخدر از نوع تریاک به ارزش تقریبی ۱۱۰ هزار دلار جاسازی شده است.

در آوریل سال ۲۰۱۵، ماموران فرودگاه بینالمللی جرج بوش در شهر هیوستون واقع در ایالت تگزاس متوجه شدند بسته بیسکوییت وانیلی یک شهروند اهل گواتمالا، حاوی کوکائین است. وسط بیسکوییتها به جای کرم، با کوکائین پر شده بود. ارزش تقریبی این محموله قاچاق ۶۰ هزار دلار برآورد شد.

در این ساعتها که در یک بسته پستی از هلند به ژاپن فرستاده شده بودند، به طرز ماهرانهای ماریجوآنا جاسازی شده بود. در این رابطه دو نفر در دستگیر شدند.

این کتاب که در آن کوکائین جاسازی شده است توسط ماموران فرودگان شهر درسدن آلمان کشف شده است.
مطهری با اشاره به وقایع ۸۸: گاهی برخورد ما از رژیم گذشته بدتر بوده
منتشرشده در بهروزرسانی شده در
مخالفت با رهبر
لغو کنسرت رهبر ارکستر ترکیه در تهران
منتشرشده در بهروزرسانی شده در
در حالی که پروفسور”ارول اردینج” هشتم آبانماه برای رهبری ارکستر سمفونیک تهران به کشور وارد شد، اما بلیتفروشی این کنسرت متوقف شده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایسنا، قرار بود این رهبر ارکستر ترک هفتهی آینده، با اجرای قطعهی “مرثیه” اثر “موتسارت” ارکستر سمفونیک تهران را رهبری کند، اما سایت “ایرانکنسرت” که از مدتها پیش بلیتفروشی این اجرا را آغاز کرده بود، بخش مربوط به این اجرا را از صفحهاش حذف کرده است.
چندی است که زمزمههایی مبنی بر لغو شدن این کنسرت درپی حاشیههای مربوط به برگزاری “اپرای عاشورا” شنیده میشود، اما البته مسؤولی در این زمینه پاسخگوی ابهامها نیست.
ارول اردینچ از صبح امروز “۹ آبانماه” تمرینهای خود را با «ارول اردینج» آغاز کردهاند و قصد دارند «مرثیه» یا همان “رکوییم” موتسارت را با همراهی این رهبر ارکستر ضبط کنند، هنوز معلوم نیست که آیا نوازندگان یا این رهبر ارکستر از توقف بلیتفروشی برای اجرا خبر دارند یا خیر.
همچنین اردینج قرار است، مسترکلاسهای رهبری ارکستر را هم در تهران برگزار کند.
او ارکسترهایی را در آلمان، هلند، فرانسه، پرتغال، روسیه، اسپانیا، ایتالیا و … رهبری کرده و مدیر هنری ارکسترهایی در شهرهای استانبول و آنکارا “ترکیه” بوده است. اردینج سالها در دانشگاه آنکارا رهبری ارکستر تدریس کرده است.
جایزه بزرگ آکادمی فرانسه در دستان دو نویسنده تونسیتبار و الجزایری
منتشرشده در بهروزرسانی شده در
هادی قدور نویسنده تونسی-فرانسوی و بوعلام صنصال، رماننویس الجزایری فرانسویزبان به طور مشترک برنده جایزه بزرگ آکادمی زبان و ادبیات فرانسه در سال ۲۰۱۵ شدند. خبرگزاری فرانسه این دو نویسنده را تجسم پویایی فرانسهزبانی (فرانکوفونی) در جهان توصیف کرده است.
هر کدام از این دو نویسنده توانست با کسب چهار رأی از مجموع یازده رأی، نیمی از جایزه بزرگ آکادمی فرانسه را از آن خود کند.
از سال ۱۹۱۵ که جایزه بزرگ آکادمی فرانسه اهدا میشود، این برای سومین بار است که این جایزه مشترکا به دو نویسنده تعلق میگیرد.
رمان «۲۰۸۴، پایان جهان» نوشته بوعلام صنصال امسال با استقبال منتقدان مواجه شده و تاکنون صدهزار نسخه از آن به فروش رفته است.
صنصال ۶۶ ساله اکنون در الجزایر زندگی میکند و رمانش علیرغم پیشبینیها، از فهرست نهایی جایزه گنکور امسال حذف شد.
اما رمان «برتران» نوشته هادی قدور با راهیابی به فهرست نهایی جایزه گنکور ۲۰۱۵، همچنان یکی از بختهای اصلی دریافت این جایزه معتبر ادبی است.
قدور ۷۰ ساله، از پدری تونسی و مادر فرانسوی زاده شده و دوشنبه گذشته جایزه ادبی ژان فروستیه را دریافت کرد.
بابک زنجانی: تا دوشنبه پول نفت را میدهم
منتشرشده در بهروزرسانی شده در
بابک زنجانی، تاجر زندانی، در چهارمین جلسه دادگاه خود وعده داد که تا دو روز دیگر و در دو مرحله، از طریق یک بانک «معتبر» خارجی ضمانتنامه بانکی به مبلغ «هزار و ۹۶۸ میلیون یورو» برای پرداخت بدهیهای خود به وزارت نفت ایران ارائه خواهد کرد.

چهارمین جلسه دادگاه بابک زنجانی و دو متهم دیگر پرونده او به نامهای حمید فلاح هروی و مهدی شمس روز شنبه ۹ آبان، در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی برگزار شد و بابک زنجانی به دفاع از خود پرداخت.
به گزارش خبرگزاری فارس، آقای زنجانی گفت: «مبلغ ۱۹۶۸ میلیون یورو به ذینفعی شرکت ‹اچکی› از طریق یک بانک معتبر تقدیم میشود البته چون رقم زیاد بوده ۴ نفر باید امضاء میکردند که ۲ نفر پس از تعطیلات روز شنبه و یکشنبه امضاء میکنند و موضوع حل خواهد شد.»
به گزارش خبرگزاری ایرنا آقای زنجانی با این حال گفت: «اینکه مدام ژستهایی میگیرند و میگویند؛ آماده دریافت مطالبات هستیم، همه یک ژست سیاسی است زیرا ابزار وصول و شماره حساب برای وصول وجوه، وجود ندارد.»
همچنین به گزارش خبرگزاری ایسنا، بابک زنجانی خبر داد که سوم اسفند ۹۲ و یک روز پس از ملاقات غلامحسین محسنی اژهای، معاون اول قوه قضائیه و محمود جعفری دولتآبادی دادستان تهران با او در زندان، هیئت دولت ایران «تصویب» کرده که اموال او را به جای بدهیهاش بردارند و او نیز در تاریخ ۲۰ اسفند همان سال «وکالت بلاعزل» را برای انتقال اموالش ارائه دادهاست.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت که یک «هواپیمای ۱۵ میلیون دلاری» او به همراه اموالی دیگری چون «فرش گرانقیمت»، ویلا و خانه «تصاحب» شده و «۱۵ هزار متر» از زمینهای او در منطقه فرشته تهران «فروخته» شدهاست.
وزارت نفت ایران بدهی بابک زنجانی را ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون یورو اعلام کرده و بیژن زنگنه، وزیر نفت نیز پیش از این بارها اعلام کرده که اموال آقای زنجانی «جوابگوی بدهیهای او نیست.»
ابوالقاسم صلواتی، قاضی پرونده بابک زنجانی، روز ۱۳ مهر، در سومین جلسه دادگاه بابک زنجانی اعلام کرده بود که وکلای خارجی آقای زنجانی با «ارائه پیشنویس ضمانتنامه، بدون قید و شرط» اعلام کردهاند که حاضرند بدهی او به وزارت نفت ایران را پرداخت کنند.
در واکنش به این گفته، علیاکبر ماهرخزاد، مدیر امور حقوقی شرکت ملی نفت ایران، در نامهای به آقای صلواتی اعلام کرده بود که «به شرط تأیید ضمانتنامه و بانک صادرکننده و قابل دریافت و وصول بودن بدهی» آقای زنجانی شرکت ملی نفت ایران آماده همکاری و انجام اقدامات لازم است.
آقای ماهرخزاد روز ۲۲ مهر نیز تأکید کرده بود که در این باره هیچ تماسی با وزارت نفت گرفته نشده و حتی «یک سِنت» به حساب این شرکت واریز نشدهاست.
در همین حال زهره رضایی، وکیل بابک زنجانی در مالزی، نیز گفتهاست که آقای زنجانی پس از تحریم، اموالش را «به افراد معتمدِ» خود منتقل کرده و این افراد «فقط جوابگوی شخص» بابک زنجانی خواهند بود، نه قوه قضائیه ایران.
بابک زنجانی کیفرخواست خود را «زورگیری» خواند

بابک زنجانی در ابتدای دفاعیات خود با قرائت بخشهایی از «زیارت عاشورا» کیفرخواست خود را یک «زورگیری» خواند و گفت که «دادستانی ایران، صلاحیت بررسی بانکهای خارجی را ندارد.»
وی همچنین بیژن زنگنه، وزیر نفت دولت حسن روحانی را متهم کرد که به دلیل اینکه «دستوری مدیریت شده برای اقدامات سیاسی و برخورد با منتقدان خود» داشت «تفاهمنامه» وزیر سابق را «فاقد اعتبار» اعلام کردهاست.
بابک زنجانی در جلسه دادگاه خود متهم شدهاست که «یک میلیون بشکه نفت به ارزش ۳۰۰ میلیون یورو» را از شرکت نفت ایران تحویل گرفته و از مبلغ دو میلیارد و ۷۰۰ میلیون یورو که موظف بوده پرداخت کند، «۱۶۰ میلیون یورو پرداخت کرده و مابقی را صرف امور شخصی کردهاست».
درهمین حال امیر عباس سلطانی، عضو کمیسیون انرژی مجلس، روز جمعه ۱۰ مهر، میزان قراردادهای او با وزارت نفت را بالای چهار میلیارد دلار اعلام و وزارت نفت در دولت سابق را متهم کرده بود که «۱۲ کشتی میعانات نفتی و گازی را بدون ضمانتهای لازم در اختیار وی گذاشته» است.
«من را از زندان و اعدام نترسانید»
بابک زنجانی در دفاعیات خود گفت: «ما را اخلالگر نشان میدهند و من را از زندان و اعدام میترسانند، من را از زندان و اعدام نترسانید؛ زیرا جانم را برای کشور گذاشتهام.»
وی در بخش دیگری از سخنان خود تأکید کرد: «اگر موضوع، وصول پول بیتالمال است چرا مبلغ پنج میلیارد و ۸۰۰ میلیون یورویی که وزیر، نفت را به شخصی فروختهاست، دریافت نمیکند؛ این فرد همان کسی است که یک حساب حتی نداشته و از من گاهی پول قرض میکرد.»
برخی رسانهها از جمله خبرگزاری مهر در اردیبهشت ماه در گزارشهایی با عنوان «بابک زنجانی دوم پیدا شد»، خبر داده بودند که «شرکت ملی نفت ایران قراردادی با یک واسطه نفتی برای فروش میعانات گازی به یک پالایشگاه اماراتی منعقد کرده و نکته قابل توجه آنکه گفته میشود هنوز بدهی بیش از پنج میلیارد دلاری نفتی خود را تسویه نکردهاست».
وزیر نفت ایران روز سهشنبه ۳۰ تیرماه وجود ۵ میلیارد دلار مطالبه نفتی را تأیید کرده و گفته بود که «این پول بدون هرگونه آسیب در محلی مطمئن قرار دارد و همانند سایر داراییهای بلوکه شده، پس از لغو تحریمها به کشور بازخواهد گشت»
آقای زنجانی در بخش دیگر از دفاعیات خود گفت: «تهدید به کشته شدن در زندان شدم و هر روز یک روشنفکر علیه من مقاله نوشت و شاید فقط رعایت قانون برای من بود و دیگران معصوم بودند.»
وزیر نفت دستور داده بود محموله نفت کشتیها «در دشت مدفون یا سوزانده شوند»
بابک زنجانی با اشاره به اقدامات خود برای فروش نفت ایران گفت که وزارت اطلاعات در دولت محمود احمدینژاد نامهای به وزارت نفت داده و از این وزارتخانه خواسته بود که «تکلیف هزار کشتی که در دریا و برای انبار نفت استقرار دارد را مشخص کند و چون این کشتیها فاقد پرچم بودند» و دربارهٔ آنها «احساس خطر» میشد.
وی مدعی شد که به دلیل «ارتباطات» خود با «ارتش چین»، با آنها مذاکره کرده و در نهایت بار این کشتیها در انبارهای این کشور تخلیه شده است.
آقای زنجانی اضافه کرد: «این کشتیها بیش از ۳ سال بود روی دریا قرار داشت و ۳ متر خزه بسته بود تا جایی که وزیر نفت دستور داده بود این محمولهها در دشت مدفون یا سوزانده شوند اما اعلام کرده بودند که با آتش زدن محمولهها امکان سوختن روستاها هم وجود دارد.»
وی وزارت نفت ایران را متهم کرد که مدارک لازم برای بازگرداندن این محمولههای نفتی را به او نداده و به همین دلیل او موفق به بازگرداندن آنها نشده است.
گریز از کلیشههای یونانی در کتابی تازه درباره خشایارشا
منتشرشده در بهروزرسانی شده در
خشایارشا (یا خشایار شاه) چهارمین پادشاه سلسله هخامنشی است که از ۴۸۵ پیش از میلاد به مدت بیست و دو سال، پادشاه امپراتوری ایران بود. دوران حکومت او به دلایل گوناگون مانند لشکرکشی به یونان و مصر و گسترش پارسه (تخت جمشید)، از دورههای مورد توجه در پیشینه ایران باستان برای پژوهشگران بوده است.

درباره خشایارشاه که در مغربزمین به نام Xerxes شناخته میشود، چندین کتاب مستقل نوشته شده است؛ از جمله اثری به همین نام نوشته جاکوب ابوت که در سال ۱۸۵۰ در ایالات متحده به چاپ رسیده و همچنین اثری از مورگان للیلوین، چاپ ۱۹۸۷.
با اینحال، ریچارد استونمن معتقد است که کتاب او، کاملترین اثر درباره این پادشاه هخامنشی است. کتاب او به تازگی توسط انتشارات دانشگاه ییل (Yale) به چاپ رسیده است.
ریچارد استونمن سالها در دانشگاه اِکستِر در بریتانیا تدریس کرده است. زمینه اصلی فعالیت استونمان تاریخ یونان است و بیش از پانزده کتاب از او درباره پیشینه و فرهنگ یونان منتشر شده است. استونمن از حدود سال ۲۰۱۰ و برگزاری همایشی درباره حضور ادبی اسکندر مقدونی در ایران و شرق به سوی تاریخ ایران نیز گرایش پیدا کرد.
خشایارشا و چهرهای اهریمنی در غرب
ریچارد استونمن بر این باور است که چهره ارائه شده از خشایارشا در غرب – به استثنای تاریخنگاران آغازین یونان مانند هرودوت – معمولا چهرهای اهریمنی و جاهطلب بوده که اوج این نگرش را میتوان در شکل و شمایل خشایارشا در فیلم «سیصد» به کارگردانی زک اسنایدر دید.
استونمن به بی بی سی فارسی می گوید: «هرودوت تصویری پیچیده از خشایارشا به دست میدهد؛ پادشاهی تُرشرو و ستمگر که در عینحال، حساس، دو دل و بسیار وابسته به مشاوران ایرانی و یونانی خود است. هرودوت تلاش میکند خشایارشا را به عنوان یک «شخصیت» شناسایی کند. همین رویه را کماکان آیسخولوس نیز پی میگیرد ولی از زمان فیلیپ و اسکندر مقدونی، رویه دگرگون میشود. آنها برای یکپارچه کردن یونانیان برای حمله به امپراتوری ایران، میکوشند خشایارشا را صرفا یک راهزن شرور بشناسانند که درپی ویران کردن یونان است. این نگاه به مرور در منابع یونانی به صورت یک سنت درآمد.»
آموختن زبان پارسی

ریچارد استونمن در کتابی که درباره خشایارشا نوشته، کوشیده این پادشاه را تنها از زاویه دید یونانیان بررسی نکند. او میگوید در پی این بوده تا دریابد ایرانیان باستان نیز چگونه خشایارشا را میدیدهاند و در این زمینه از ایده های پیر بیران در کتاب «داریوش در سایه اسکندر» (چاپ ۲۰۰۳) نیز الهام گرفته است.
استونمان میگوید: «منابع اندکی از ایران باستان در این زمینه برجای مانده که جز مطالعه آنها، آموختن زبان پارسی را هم آغاز کردم و کوشیدم با شاهنامه فردوسی، نگاه او به ایران باستان و همچنین با دیگر نشانههایی که از دوران هخامنشیان در شعر پارسی دیده میشود هم آشنا شوم. البته جای شگفتی است که فردوسی در اثر خود کمابیش هخامنشیان را با سلسه افسانهای کیانیان جایگزین کرده است. تاریخی را که میرخواند در زمان تیموریان نوشته نیز مطالعه کردم. آموختن زبان پارسی گرچه تا سطح عالی صورت نگرفت، دنیایی تازه در برابر من گشود. کاش جوانتر بودم تا می توانستم زمان بیشتری را برای یادگیری آن صرف کنم.»
ریچارد استونمن میافزاید: «نکتهای که پس از بررسی منابع گوناگون ایرانی و یونانی میتوانم به آن اشاره کنم این است که هرودوت، آیسخولوس و فردوسی هر سه از بزرگترین نویسندگان دنیا هستند ولی این دلیل نمیشود که چهرهای که آنها از ایران (Persia) بدست میدهند بی چون و چرا حقیقی ارزیابی شود. »
خشایارشا در ده بخش
کتاب «خشایارشا: یک زندگی ایرانی» در ده بخش اصلی به ارائه جنبههای گوناگون زندگی این شخصیت پرداخته است.
بخش نخست با عنوان «به سلطنت رسیدن» به فضای امپراتوری ایران در دوره سلطنت داریوش (پدر خشایارشا) و تاثیر او در فرزند میپردازد. استونمن بر این باور است که به پادشاهی رسیدن خشایارشا در مقایسه با پدرش، بسیار آسانتر صورت گرفت: «خشایارشا نخستین فرزند داریوش در زمان پادشاهی بود. او فرزند داریوش از آتوسا، دختر کورش، بود. پسر بزرگتر از خشایارشا، آرتابرزن، از داریوش و همسر نخست – که با خانواده سلطنتی پیوندی نداشت – زاده شده بود. در نتیجه رقابت با خشایارشا برای جانشینی داریوش در سطح بسیار ضعیفی بود.»
بخش دوم با عنوان «امپراتوری ایران» پس از ارائه فشردهای از نبردهای کورش برای بنیان نهادن این امپراتوری، به کوششهای کمبوجیه، داریوش یکم و سپس خشایارشا برای گسترش آن میپردازد. این بخش به اقتصاد و رسوم فرهنگی و اجتماعی آن نیز توجه دارد.
نویسنده از رسمی معمول در امپراتوریها برای «صدور فرهنگ» سخن میگوید؛ از ترویج شیوههای معماری رومی در گوشه و کنار مناطق فتح شده در امپراتوری روم گرفته تا رواج دادن ساخت راهآهن توسط امپراتوری بریتانیا در هندوستان. استونمن معتقد است امپراتوری ایران اما این رسم را دنبال نکرده و برای نمونه، شیوه معماری پارسه (تخت جمشید) را جز مناطق پیرامونِ آن، به دیگر نواحی زیر تسلط، تحمیل نکرده است. حتا علیرغم شکوه و اهمیت این کاخ، در نوشتههای یونانی پیش از حمله اسکندر، نامی هم از پرسپولیس برده نشده است. آنچه حس میشود بیشتر یک حضور فرهنگی و ادبی است و به نظر میرسد طبقه عالی در جوامعی که به امپراتوری ایران ملحق شدهاند از ثبات بدست آمده خشنودند.
«چهره یک پادشاه» عنوان سومین بخش از کتاب است. ریچارد استونمن در این بخش به فضای زندگی رومزه خشایارشا میپردازد: زندگی دور از چشم مردم در کاخی در شوش یا هگمتانه که با حصارهایی درخشان دربرگرفته شده است. به دلیل گسترده بودنِ امپراتوری، از چند پایتخت استفاده میشد. نویسندگان یونانی اشاره کردهاند که تابستانها، پادشاه در منطقه کوهستانی هگمتانه اقامت میگزیده و زمستانها در جلگههای مرطوب شوش یا بابِل. شیوه شرفیاب شدن به حضور پادشاه، رسوم هدیه آورندگان و شیوههای مجازات از دیگر موضوعهای مورد بحث در این بخش هستند.
کتاب با بحث درباره دین خشایارشا و تاثیر آن بر عملکرد پادشاه ادامه مییابد و سپس به تلاشهای او برای اشغال یونان ادامه مییابد. بخشی نیز به پارسه اختصاص داده شده؛ یکی از پرآوازهترین ویرانههای برجای مانده از دنیای باستان که داریوش یکم ساخت آن را آغاز کرد، و خشایارشا و اردشیر بخشهای گوناگونی بدان افزودند. پارسه بر پایه شواهد محکم تاریخی توسط ارتش اسکندر به آتش کشیده شد و دیگر هیچگاه بازسازی نشد تا در نهایت به قول استونمن، «برای مردم محلی، به کاخی از افسانهها و ارواح بدل شد.» کاخ هدیش که در بالاترین بخش سکوی پارسه ساخته شده از جمله بخشهایی است که در زمان خشایارشا به پارسه افروده شد. گفته میشود «هدیش» از بخشهایی است که بیشترین آسیب را در آتشسوزی پارسه دیده است و گمان میرود به دلیل نفرت یونانیان از خشایارشا از بابت حمله به آتن، به آتش کشیدن پارسه از کاخ او آغاز شده است. نقشهها، طرحها، نقاشیها و عکسهای مناطق مورد بحث نیز در ادامه مطالب آمده است.
در بخشی نیز به زندگی عاطفی خشایارشا پرداخته شده؛ استونمن بر این باور است که داستانهای مضحک زیادی از بابت داشتن حرمسرا به خشایارشا نسبت داده میشود ولی او بر خلاف پدرش، تنها با یک زن زیست و صاحب چهار فرزند شد. استونمن مینویسد: «حتا از نگاه معیارهای امروزی در پیوند با عشق و وفاداری، خشایارشا در جایگاه والایی ایستاده است.»
بخشی از کتاب نیز به بررسی روایتهای گوناگون درباره کشتن خشایارشا و پسرش بهدست اردوان، یکی از محافظان او، و در نهایت به پادشاهی رسیدن پسر دوم خشایارشا، اردشیر است.
دیدار از پارسه و دو نگاه گوناگون
استونمن دوبار نیز به پارسه (تخت جمشید) سفر کرده؛ نخست در سال ۱۹۷۴ در دوران تحصیل و بار دوم در سال ۲۰۱۴ همراه با یک گروه دانشجویی. او میگوید: «در سفر دوم متوجه شدم که چقدر شمار بازدیدکنندگان ایرانی افزایش پیدا کرده که نشان از گسترش علاقه در میان ایرانیان به گذشته خودشان است.»
استونمن میافزاید: «برخی نویسندگان در غرب، هنر به کار برده شده در معماری پارسه را یکنواخت، تمامیتخواه و غیرانسانی توصیف کردهاند. ولی از دیدگاه من، معماری پارسه اساسا جنبه تصویری دارد تا اینکه بیانگر ارزشهای انسانمدارانه به سبک یونانی باشد. در پارسه توجه به جزییات فوقالعاده است و همین موضوع آن را بینهایت ارزشمند ساخته است.»
بیانیه انتشارات دانشگاه ییل
انتشارات دانشگاه ییل در بیانیهای که به بهانه چاپ کتاب «خشایارشا» منتشر کرده مینویسد: «این اثر در پی شستشو دادن چهره خشایارشا نیست بلکه میکوشد شکستهای این پادشاه را در پس پیروزیهای عظیمی که مانند شکوه معماری پارسه است بیان دارد؛ چهرهای تازه و چندجانبه از مردی که یک امپراتوری گسترده و چند فرهنگی را پادشاهی میکرد و یونانیان او را در تضاد با ارزشهای خود میدیدند.»
وزیر صنعت ایران: واردات کالاهای مصرفی آمریکایی متوقف میشود
منتشرشده در بهروزرسانی شده در
وزیر صنعت، معدن و تجارت ایران میگوید که بر اساس نظر رهبر جمهوری اسلامی از واردات کالاهای مصرفی آمریکایی جلوگیری خواهد شد. چندی پیش علی خامنهای در نامهای به حسن روحانی این خواست را مطرح کرده بود.
محمدرضا نعمتزاده، وزیر صنعت، معدن و تجارت ایران، روز شنبه نهم آبان (۳۱ اوت) به خبرگزاری مهر گفت که طی بخشنامهای جلوگیری از واردات مصرفی آمریکایی اجرایی خواهد شد.
آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، اواخر مهرماه، در نامهای به حسین روحانی، رییسجمهور ایران درباره الزامات اجرای برجام تصریح کرد: «مراقبت فرمایید که وضعیت پس از برداشته شدن تحریمها، به واردات بیرویه نینجامد و بخصوص از وارد کردن هرگونه مواد مصرفی از آمریکا جدا پرهیز شود.»
مسعود کرباسیان، رییس گمرگ ایران روز چهارم آبان گفته بود که محدودیتی برای واردات کالاهای امریکایی اعلام نشده است. او تصریح کرد که در صورت تصویب بحث ممنوعیت واردات از آمریکا باید این امر به دستگاههای اجرایی از جمله گمرک ابلاغ شود.
به گفته کرباسیان در حال حاضر ایران محدودیتی برای واردات از هیچ کشور خاصی به جز اسرائیل ندارد. او افزود: «کالاها از آمریکا به صورت مستقیم و غیرمستقیم وارد ایران میشوند، این در شرایطی است که در دوران تحریم، عمده کالاها به صورت غیرمستقیم به ایران وارد میشد.»
«تجارت تکنولوژی به جای تجارت کالا»
محمود دودانگه، مشاور وزیر صنعت، معدن و تجارت نیز به خبرگزاری کار ایران گفت که به استناد آمار گمرک ایران اکثر کالاهایی که از آمریکا وارد میشود مصرفی و غیرضروری است و امکان تولید این کالاها در داخل ایران وجود دارد.
به نوشته رسانههای ایران مهمترین اقلام وارداتی از آمریکا شامل تجهیزات پزشکی، مواد غذایی، کره، خمیر چوب، اسپرم گاوی، اعضای مصنوعی (پروتز) و دانههای گیاهی است.
در همین حال مشاور وزیر صنعت ایران با اشاره به دانش فنی، تکنولوژی بالا و صنایع و تولیدات پیشرفتهای آمریکا تصریح کرد که ایران میتواند از تمامی ظرفیتها و فناوریهای این کشور بهرهمند شود.
گزارشهای ضد و نقیص در مورد تجارت با آمریکا
بر اساس گزارش گمرک ایران واردات این کشور از ایالات متحده آمریکا در سال ۱۳۹۳ بالغ بر ۱۵۱ میلیون دلار بوده است. ایران در همین مدت کمتر از نیم میلیون دلار صادرات به آمریکا داشته است.
آمار شش ماهه نخست سال جاری خورشیدی بر اساس «اطلاعات کارشناسی نشده» تصریح میکند که واردات از آمریکا کمتر از ۳۸ میلیون دلار بوده است. صادرات به این کشور نیز کمتر از نیم میلیون دلار برآورد میشود.
با این حال به نظر میرسد این آمار مربوط به واردات مستقیم از ایالات متحده آمریکا باشد و محصولات آمریکایی که از طریق کشور سومی به ایران صادر شده، در این ارقام محاسبه نشدهاند.
پیشتر پرستیوی، شبکه انگلیسی زبان دولتی ایران، مدعی شده بود که حجم واردات کالا از آمریکا در ماههای گذشته ۶۰ درصد رشد داشته به نحوی که شش ماه اول سال میلادی ۲۰۱۵ به ۱۴۰ میلیون دلار رسیده است.
همین گزارش تصریح کرده بود که صادرات ایران به ایالات متحده آمریکا در مدت مشابه صفر بوده است.
فرار نخبگان ایران؛ محدودیتهای داخلی یا توطئه خارجی؟
منتشرشده در بهروزرسانی شده در
مهاجرت نخبگان علمی از ایران یکی از معضلات این کشور در راه دستیابی به توسعه پایدار ارزیابی میشود. اما به نظر میرسد مقامات عالیرتبه ایران این معضل را بیشتر ناشی از توطئه خارجی میدانند تا ضعف و محدودیتهای داخلی.
موسسات بینالمللی و نهادهای دولتی در ایران در سالهای گذشته تحلیلها و آمارهای مختلفی در مورد ضررهای ناشی از مهاجرت نخبگان ایرانی منتشر کردهاند.
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در گزارشی که روز شنبه نهم آبان (۳۱ اوت) منتشر کرده نوشته است که سالانه نزدیک به ۱۵۰ هزار نفر از ایران خارج میشوند. عمدهترین دلیل مهاجرت «ضعف بازار کار و کمبود موقعیتهای شغلی مناسب» عنوان شده است.
از دیگر عوامل مهاجرت افراد تحصیلکرده از ایران «بیتوجهی به ماهیت علم و پژوهش، عوامل اقتصادی، عدم شایستهسالاری، انحصارات دولتی و نبود امید به آینده» عنوان شده است.
بر اساس این گزارش، در حدود ۲۵ درصد از کل ایرانیان تحصیلکرده هم اکنون در کشورهای توسعهیافته زندگی میکنند و این کشور از این نظر در صدر کشورهای جهان قرار دارد.
طبق آمار صندوق بینالمللی پول، سالانه بین ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار نفر از دانشآموختگان ایرانی این کشور را ترک میکنند. رضا فرجی دانا، وزیر علوم سابق ایران سال گذشته تصریح کرد که این تعداد مهاجرت نخبگان میلیونها دلار ضرر مالی برای ایران در پی دارد.
فرار نخبگان؛ «توطئه خارجی»
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، اما خروج نخبگان را توطئه و برنامهریزی غرب با هدف «معارضه» میداند. او مهر ماه امسال در تازهترین اظهارات خود در اینباره در جمع برخی از دانشجویان از برنامهریزی برخی مراکز خارجی برای جذب نخبگان خبر داد.
رهبر جمهوری اسلامی در سخنان خود گفت: «خبرهایی دارم؛ بررسی میکنند، جستجو میکنند، نخبهها را پیدا میکنند؛ نه برای اینکه در داخل تشویق بشوند، تربیت بشوند؛ بلکه برای عوامل بیرونی، که به آنها معرفی کنند، حلقهی واسطی بشوند برای مهاجرت نخبگان و به تعبیر رایج فرار مغزها.»
خامنهای این اتفاق را «خیانت» خواند وافزود: «اینکه ما دانشجو را تشویق کنیم و بگوییم «آقا! اینجا چیست؟ چه کسی به تو میرسد؟ چه کسی به تو اعتنا میکند؟ بگذار برو آنجا، زندگی کن، پیش برو، پیشرفت کن» این خیانت است.»
او همچنین در مورد شرایط بهتر زندگی در غرب، گفت: «یک تصور خیالی از یک رفاه، در این مواقع ذهن انسان را پر میکند؛ ممکن است خیالی باشد، توهّم باشد، ممکن هم هست واقعی باشد، واقعاً یک رفاهی در انتظار انسان باشد؛ اینجا را ترجیح بدهید.»
خامنهای در بخش دیگری از سخنان خود افزود: «وقتی رفتید یکجایی، حالا گیرم یک پولی هم گیرتان آمد، امکانات رفاهی هم – فرضا اگر واقعیّت داشته باشد – گیرتان آمد، اما شما آنجا در معدهی آزمند اجتماعهای بیگانه هضم خواهید شد؛ ولی اینجا میتوانید منشأ اثر باشید.»
«عدم رعایت حقوق اجتماعی نخبگان»
داوود امیری، رییس کانون شورای اسلامی کار خراسان شمالی، در گفتوگو با ایسنا «برآورده نشدن انتظارات نخبگان» را یکی از دلایل خروج آنها از کشور اشاره میداند.
این فعال کارگری معتقد است: «بیشتر نخبگان به دلیل ادامه تحصیل به خارج میروند و قبل از رفتن بنای بازگشت و خدمت به کشور را دارند اما درصد بالایی از آنها وقتی شرایط کشورهای دیگر و کشور خود را مقایسه و با سطح توقعاتشان تطبیق میدهند دیگر بازنمیگردند. »
امیری تصریح میکند که بسترهای اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران برای به کارگیری و «رعایت حقوق اجتماعی» نخبگان مهیا نیست.
عبدالله مختاری، کارشناس بازار کار، نیز در گفتوگو با این خبرگزاری مهاجرت نخبگان را ناشی از «بی اعتمادی نسبت به جو استخدام و فضای کسب و کار» ارزیابی میکند.
او تصریح میکند: «امروز بیشتر افراد بر اساس دانش و تخصص در جای خود قرار نگرفتهاند از این رو جامعه با یک بیکاری پنهان مواجه است.»
به گفته مختاری کشورهای دیگر با صرف هزینه بسیار، پول و منابع در اختیار مخترعین قرار میدهند تا تولید کنند و به سودآوری برسند اما در ایران، «بوروکراسیهای اداری و سفته و وثیقه بانکی» کار را برای این افراد دشوار کرده است.
«اخراج کودکان مبتلا به ایدز از مدارس»
منتشرشده در بهروزرسانی شده در
مدیرعامل یک موسسه خیریه کمک به مبتلایان به ایدز میگوید در موارد متعددی مدارس ایران دانشآموز مبتلا به ایدز را تز مدرسه اخراج کردند. به گفته او، بسیاری از مادران شاغل مبتلا به ایدز نیز از کار بیکار میشوند.
محمدرضا سیدقاسمی، مدیرعامل موسسه خیریه «پیامآوران همیاری» که به مبتلایان به بیماری ایدز کمک میکنند، در گفتوگویی با خبرگزاری کار ایران گفت که در مواردی شاهد بودند که مدارس، کودکان مبتلا به ایدز را از مدارس اخراج کرده یا مادران شاغل و مبتلا به این بیماری، از کار بیکار شدند.
قاسمی با تاکید بر اینکه افراد مبتلا به ایدز نیاز به «حمایتهای اجتماعی و معنوی» دارند، گفت:«آنقدر با بیماران بد برخورد میشود، انقدر با تبعیض مواجه میشوند که افراد با رفتارهای پرخطر و کسانی که در معرض خطر هستند، از آزمایش میترسند. در نتیجه به دلیل ترس از رفتار به انجام آزمایش هم اقدام نمیکنند.»
مدیرعامل این سازمان مردمنهاد میگوید بیماران مبتلا به بیماری ایدز چندان با مشکل دارویی مواجه نیستند و افراد نیازمند داروهای خود را رایگان دریافت میکنند.
قاسمی افزود: «مشکلات اجتماعی به دلیل آگاهی کم مردم، مشکل مهم است. به طور مثال اگر مدرسهای متوجه شود که دانشآموزی اچآیوی مثبت است، در مواردی بلافاصله حکم به اخراج دانشآموز میدهند.»
مدیرعامل این سازمان خیریه گفت: «مردم انگار هنوز باور ندارند که کودک اچآیوی مثبت، در ابتلا به این ویروس هیچ تقصیر و نقشی نداشته و نیازمند کمک و درک آنهاست.»
سیدقاسمی میگوید در موارد متعددی حتا بیمارستانها از پذیرش زنان باردار اچآیوی مثبت سرباز زدهاند و حاضر به انجام زایمان زن در بیمارستان نشدند. او تاکید کرد که در موارد بسیاری اگر مادر در مرحله مناسبی از بیماری متوجه آلودهشدن به ویروس شود، میتوان مانع از انتقال ویروس به جنین شد.
پیش از این حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران اعلام کرد که طی ۱۳ سال گذشته، شمار مبتلایان به ایدز در ایران ۹ برابر شده است و در اینمیان میزان ابتلا به این بیماری در میان کودکان و بهویژه کودکان کار و خیابان به شدت افزایش داشته است.
مینو محرز، رئیس مرکز تحقیقات ایدز ایران نیز در گفتوگویی با خبرگزاری فارس، وزارت بهداشت را به «پنهانکاری» دربارهی «واقعیت وحشتناک» ابتلا به ایدز در میان کودکان کار متهم کرده بود.
این متخصص با اشاره به اینکه یک بررسی مربوط به ۵ سال قبل نشان داد دستکم ۵ درصد کودکان ۱۰ تا ۱۸ سالهی بیخانمان اچآیوی مثبتاند، تاکید کرد که میزان ابتلا درحالحاضر بسیار بیشتر است.
محرز خطر ابتلا به بیماری ایدز در میان کودکان کار را ۴۵ برابر سایر گروههای جمعیتی جامعه دانسته بود.
حسن قاضیزاده هاشمی، وزیر بهداشت ایران، سال گذشته در مراسمی به مناسبت روز جهانی ایدز (اول دسامبر) به پنهانکاری در مورد این معضل در جمهوری اسلامی ایران اعتراف کرد و گفت:«سالها به رسانههای جمعی اجازه نمیدادیم درباره ایدز سخن بگویند و اطلاعرسانی درست کنند.»
قاضیزاده در ادامه تاکید کرد امروز نیز به دلیل توسل به «روشهای غیرعلمی جهت تبلیغ روشهای پیشگیری» از این بیماری و کنترل آن، اغلب مردم از این بیماری وحشت دارند و این تصویری است که در رسانهها در ذهن مردم و فکر مردم نشاندهایم.
با سرمای شدید شبانگاهی، کودکان زلزلهزده در روستاهای صعبالعبور افغانستان و پاکستان در خطر مرگ قرار دارند
منتشرشده در بهروزرسانی شده در
سازمان ملل متحد ضمن ابراز نگرانی نسبت به وضعیت زلزلهزدگان، از فرارسیدن زمستان و ریزش برف در آینده نزدیک خبر میدهد که میتوانند اوضاع را باز هم وخیمتر کنند.

بازماندگان زلزله در پاکستان و افغانستان، خبر میدهند که در مناطق دورافتاده که امدادرسانی بسیار دشوار انجام میگیرد، وضعیت خانوادههائی که در ٣ شب گذشته در سرمای شدید بیسرپناه بخواب رفتهاند، فاجعه بار شده است.
زلزلهای که با شدت ٧٫۵ ریشتر تا بحال 380 قربانی در دو کشور افغانستان و پاکستان گرفته، همزمان هزاران خانه را ویران کرده است و به جاده های زیادی آسیب رسانیده و تأسیسات شبکه ارتباطی و الکتریسیته منطقه را نیز تخریب کرده است.
این خرابیها ، آنهم در منطقهای که اساساً صعب العبور محسوب میشود و بویژه شورشیان طالبان در آن حضور دارند، در عمل دسترسی نیروهای امدادگر را به زلزلهزدگان دشوار میسازد.
در منطقه «چیترال» در شمال غربی پاکستان که چند ماه پیش به بلای سیل هم گرفتار آمده بود، وضعیت زلزلهزدگان باز هم دشوارتر است. تنها در این منطقه ٢۵٠٠خانه ویران شده اند در حالیکه تنها ٧٠ چادر برای سکونت زلزله زدگان در اختیار آنهاست.
در حالیکه مرکز زلزله در افغانستان قرار داشت، خسارات اصلی در پاکستان اتفاق افتاده است. بیش از 267 کشته، 1,800 زخمی و 11,000 خانه ویران شده اند؛ این آماری است که میتواند باز هم افزایش یابد.
در افغانستان، مناطق زلزلهزده در دست طالبان قرار دارند و با این حال درگیریهای نظامی در این منطقه قطع نشده است. 115 کشته، صدها زخمی و ویرانی 7 هزار خانه، بیلان زلزله در افغانستان است.